یکی از این عناصر، یافتن جایگاه منطقهای و دیگری بازیابی قدرت و توان اقتصادی و سوم کاهش تنش در حد صفر کردن دشمنیها و اختلافها با همسایگان و منطقه است. از طرف دیگر با توجه به محیط پیرامونی ترکیه و تاریخ تحولات آن شاهد ورود فاکتورها و عناصر متعدد در این سیاست هستیم. در مرحله جدید ترکیه دارای یک حزب اسلامگراست که با استفاده از ابزارهای سیاست لائیک توانست قدرت را برای حدود یک دهه در دست داشته باشد.
تلاش ترکیه در این مقطع ارائه یک الگوی با رنگ و لعاب اسلامی در منطقه است که با ایجاد جذابیت بیشتر برای این الگو قابل مشاهده است. گرچه اعلام میشود که آقای داوود اوغلو طراح و تئوریسین نظریه صفر کردن اختلافات و بازگشت قدرت به مناطق نفوذ عثمانی است اما پیش از او هم این گرایش محسوس بود و با سیاستهای دقیقتری پیگیری میشد. بهنظر میرسد ترکیه در حال تجربه نوعی بازگشت به دوران جنگ سرد است. سؤال فعلا این است که آیا این بازگشت به سیاست جنگ سرد میتواند زمینهای برای ادغام ترکیه در اتحادیه اروپا فراهم کند یا خیر؟ بهنظر میرسد پذیرش استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا در خاک ترکیه حرکتی در بازی شطرنج باشد.
از طرف دیگر، ترکیه در میان محدودیتهای گوناگونی قراردارد. ورود به این بازی شطرنج جدید به معنای برانگیختن روسیه و کشورهای همسایه عرب و ایران بوده و پیامدهای متنوع آن هنوز رخ ننموده است. ترکیه گرچه سعی کرده است مسائل خودش را تا حدودی با ارمنستان و یونان حل کند اما بهنظر میرسد بحرانهای یونان میتواند بهتدریج بر ترکیه نیز تأثیرگذار باشد. مسائل ترکیه با قبرس در حال ورود به فازهای جدیدی است و با کشفیات گاز در سواحل قبرس طبعا این تنش ممکن است بالا بگیرد. اما آیا ائتلافهای ترکیه با آمریکا و عربستان و اسرائیل میتواند بحرانهای منطقه را مهار کند. با توجه به آنچه این روزها تحت عنوان بهار کشورهای عربی مطرح است، این سؤال نیز قابل طرح است که آیا ورود ترکیه در این بحرانها بهعنوان نماینده غرب یا نماینده ناتو یا آمریکا میتواند این بحرانها را کنترل کند؟
از طرف دیگر این بحث مطرح میشود که در سیاست اردوغان در ترغیب به جدایی دین از سیاست که در مصر مطرح شد، تلاش شده بود نگرانیهای اروپا و غرب از گرایشهای مردم ترکیه به هویت اسلامی برطرف شود اما بهنظر میرسد در مصر نتیجه عکس داده و باعث اعتراضهای مردم مسلمان این کشور شده است.
عجله کردن دولت فعلی ترکیه در پیش دستی حوادث سوریه بحث دیگری است. ترکیه با این تصور پیش رفت که سوریه و برخی از مناطق تحت نفوذ سابق عثمانی مانند عراق، عربستان سعودی، اردن و لبنان را به حوزه نفوذ خود درخواهد آورد؛ این عجله باعث شد که دولت ترکیه، از خطر و تهدید بسیار محتمل تقسیم مناطق پیرامون بر پایههای نژادی و مذهبی غافل شود. بنابراین تنش در مناطقی نظیر کردستان که میتواند شامل کردستان سوریه، ترکیه و عراق باشد، قابل رخ دادن است. علویهای سوریه و ترکیه مناطق بحران خیز و نیمهخاموش به شمار میروند. مسیحیان سوریه و لبنان زمینه دیگری برای احیا شدن و مطرح کردن مطالبات جدیدی پیداخواهند کرد. شیعیان عربستان در شرق این کشور و شیعیان اسماعیلی در جنوب این کشور و بقیه اقلیتها در شرق و غرب عربستان قابل ظهور و بروز خواهند بود. قبطیها در مصر بخشی دیگر از این مسئله خواهند بود.
بنابراین، ترکیه با عجلهای که کرده، هیچ کدام از این پیامدها را محاسبه نکرده است.بر این اساس، ایجاد و گسترش ناامنی و اغتشاشات گوناگون در مناطق هم مرز ترکیه میتواند به زنجیرهای متصل شود که انتهای آن ناپیداست.حرکتهای عجولانه ترکیه موازنه منفی بازرگانی این کشور را مثبت نخواهد کرد.در واقع، ترکیه وارد معرکهای خواهد شد که نه آمریکا و نه اروپا توان کمک مالی به آن را نخواهند داشت و به سرنوشت همسایه نزدیکش یعنی یونان نزدیکتر خواهد شد.
توانمندیهای ترکیه و ظرفیتهای گوناگون آنکه در این دهه اخیر برخی از آنها دیده شده، زمانی به ظهور میرسد که با ایران و ظرفیتهای ایران تکمیل شود. این یک درس تاریخی است که نه ترکیه و نه ایران نباید آن را به فراموشی بسپارند. ترکیه در گذشته، وقتی ضعیفتر و ضعیفتر شد که با ایران در دوران عثمانی و صفوی وارد درگیری شد و اختلافاتی پیدا کرد و توان هر دو کشور
بر باد رفت و هر دو به سطوح پایینتری به لحاظ توانمندی سقوط کردند و غرب برنده آن دوران شد. آیا ترکیه امروز از آن درسها بهره لازم را گرفته است؟ بهنظر میآید با پخش سریال جنگ چالدران در تلویزیون ترکیه ما برای چنین سؤالی نمیتوانیم پاسخ مثبتی دریافت کنیم.